ذهنِ ما تغییر و تغیرهای عینیت را با ابزارِ تصویر(مدل)سازی مهار میکند؛ یعنی از هر شیءِ عینی، تصویر یا مدلی کلی (بیشاخوبرگ، بیرنگ، پیرنگ) برمیسازد تا بتواند برای شناختِ جهان، گزارههای مطلق (دربرابرِ نسبی) اختراع کند.
یعنی ذهن بدونِ استفاده از گزارههای مطلق، نمیتواند شناختی از جهان کسب کند تا برپایۀ آن شناخت، قانون وضع کند. نمیتواند در جهانِ دائماًدرتغییر، جایگاهِ خودش را بفهمد.
پس، از هر چیز، تنها مدل یا تصویری ذهنی و بیجزئیات در خود حفظ میکند و تفاوتها و تغییرها را در نظر نمیگیرد.
بنابراین، هر تفاوت یا تغییر، تهدید و بحرانی حیاتی دربرابرِ تصویرِ ذهنی ست.
در موقعیتِ بحرانی، یعنی وقتی تصویرِ ذهنی با تغییر و تفاوتی عینی تهدید میشود، یکی از این دو برای تصویرِ ذهنی اتفاق میافتد:
یا به همان شکلِ پیشینِ خود باقی میماند،
یا متناسب با آن تغییرِ عینی تغییر میکند.
مسلم است که واکنشِ اول، حاصلِ تنبلی و از جنسِ گریز است و حرکتِ دوم، حاصلِ پویایی و از جنسِ جسارت.
(البته باید در نظر داشت که هیچ کدام از این چهار تعبیر (گریز، تنبلی، جسارت، پویایی)، لزوماً و ذاتاً منفی یا مثبت نیستند.)
گاهی برای نگهداری از یک تصویرِ ذهنی، عینیتی را انکار میکنیم و گاهی تصویری ذهنی، دربرابرِ عینیتی فرومیپاشد.
12 آبان 1395