پری کنده [شخصی]
دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۵۹ ب.ظ
همه چیز عینِ هیچ وقت.
امشب، مثلِ هیچ وقت نیست که دارم برای وبلاگ مینویسم. بیحس.
چیزی مثلِ یک مار درونم میچرخد و احساسِ حقارت، نه، ندامت میکنم.
چادر خطخط...
امشب مثلِ هیچ وقت نیست که گوش به هاونیاز دادهام که صدای صافِ آینور گوشت از تنم میتراشد.
چهارراه حافظیه به سمتِ اطلسی. آن ساختمانی که دارند میسازند، یا شاید تخریبش کردهاند که رهایش کنند.
همۀ خاطراتِ تلخ. همۀ خطرات. همۀ تنفرها از چهارراهِ ادبیات تا نمازی. همۀ اشکها وقتی که باران میگرفت. همۀ خشمها که گره میخورد در پیشانی و بینِ ابروهایم. خطها، فاصلهها، خطفاصلههایی که بین خودم و همه میگذاشتم.
نتهای تکرارشوندۀ تنبور. فضایی آماده برای زار.
امشب مثلِ هیچ کس نیستم. من را مثلِ آتشی که با دستِ خودت روشن میکنی، با دستِ خودت بسنج.
این سخن پایان ندارد.
های دلا. با شاهکمان.
6 شهریور 96
۹۶/۰۶/۰۶