لَمَحات

دمی پیدا و دیگر دم نهان است

آخرین نظرات

  • ۲۱ مهر ۹۶، ۱۴:۴۳ - اشک مهتاب
    :)

غزل

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۱۴ ب.ظ

در این کُلاژِ روز و شب

رنگِ نبودن ها ...

در نقصِ پازل

تکه های گم شده :

من ها

 

از آسمانم پنجه های تیز می بارد

تا چشم را از کاسه بیرون ...

تا ندیدن ها

 

اما تو چترت را ببند و

دور

شو

تا من

تنها بمانم

کورِ رفتن ها / نرفتن ها

 

از با تو بودن خسته ام

قدری برو گم شو

تا باز پیدایت کنم در

بی تو بودن ها

 

تا ده تماسِ سرخِ بی پاسخ

و خاموشی

تا بشنوم در هر نفس

گلبویِ مردن ها

 

5 دی ماه 1392

۹۲/۱۰/۰۵
محمدحسین توفیق‌زاده

غزل

سروده ها

نظرات  (۲)

۰۸ دی ۹۲ ، ۰۸:۲۷ فیروزه کاظمی
سلام
بازم می گم .من برای این شعرت قبلا نظر دادم.
نمی دونم چرا نفرستاده.
شعر خیلی پر احساسی بود.
خیلی لطیف.
آفرین !داری پیشرفت می کنی.
به این می گن شعر.
راست میگه،این خیلی خوبه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی