یک شعر [از دیگران]
پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۲۹ ق.ظ
میلاد آن که عاشقانه بر خاک مرد
نگاه کن چه فروتنانه بر خاک می گسترد
آن که نهالِ نازکِ دستان اش
از عشق
خداست
و پیش عصیان اش
بالای جهنم
پست است .
آن کو به یکی «آری» می میرد
نه به زخمِ صد خنجر
و مرگ اش در نمی رسد
مگر آن که از تبِ وهن
دق کند .
قلعه ای عظیم
که طلسم دروازه اش
کلامِ کوچکِ دوستی ست .
احمدشاملو - دفتر ابراهیم در آتش