لَمَحات

دمی پیدا و دیگر دم نهان است

آخرین نظرات

  • ۲۱ مهر ۹۶، ۱۴:۴۳ - اشک مهتاب
    :)

سرگردان [یادداشتِ شخصی]

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ب.ظ


پارسال سالِ صعودِ من بود. حالا امسال فرصتی پیش آمده که سقوط کنم. چرا نکنم؟

 

وقتی به چشم‌هایت و حرف‌های راستی که ناخودآگاه گفته‌ای و از زیرِ زبانت دررفته‌اند فکر می‌کنم، احساس می‌کنم فریب خورده‌ام. بعدش فوری می‌فهمم چقدر فریب خورده‌ای.

فکر می‌کردم سرگرانی. حالا می‌دانم که سرگردان بوده‌ای.

 

حکایت

آورده‌اند که در دورانِ ابوبکرِ سعدِ زنگی، پادشاهِ خوبان گدایی می‌کرد.

 

15 مهر 1395

۹۵/۰۷/۱۵
محمدحسین توفیق‌زاده

دلتنگی

زندگی

عشق

یادداشت های شخصی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی