رفتارِ واقعی [از کتاب]
نه میتوانستم ببخشم و صرفنظر کنم، زیرا آنکسی که به من توهین کرده ،و مرا سیلی زده بود، نیز چون من مشمولِ قوانینِ طبیعی بوده و طبقِ همان قوانین رفتار نمودهاست و قانونِ طبیعت را نمیشود بخشید و نمیتوان فراموش کرد؛ زیرا مقرراتِ طبیعی، اگر صدبار بیشتر هم طبیعی باشند، باز هم همیشه آزاردهنده هستند و زجر میکنند. و نه میتوانستم انتقام بگیرم. یعنی اگر میخواستم از کسیکه به من توهین کردهبود انتقام بگیرم نمیتوانستم. اصلاً از هیچکس و بهعلتِ هیچگونه مطلبی قادر نبودم که انتقام بگیرم؛ زیرا اساساً برای من غیرممکن بود که تصمیم به کاری بگیرم. هرکاری که میخواهد باشد. درصورتیکه قادر به انجامِ آن نیز بودم باز نمیتوانستم آن را اجرا کنم. چرا نمیتوانستم؟ آها، حالا مخصوصاً میل دارم که در اینباره چند کلمه حرف بزنم.
فیودور داستایوفسکی، یادداشتهای زیرزمینی، ترجمۀ رحمت الهی، جامی، 1388، صفحۀ 26