درتویی [یادداشتِ شخصی]
با ز.ر که نمیخواند هیچ مرا
یعنی نمیفهمی چه بد و بدتری که منم؟
چه میشود؟ چه دارد میشود؟ چه میتواند بشود جز تهکشیدنِ آبِ درونِ بطری زیرِ آفتاب؟ جز ابرنشدنِ این قطراتِ رفته. جز نباریدن و جارینشدن. جز نیستن.
بودنم آزارِ توست. نمیتوانم یکعمر با آزارِ تو بمانم که دوستت دارم که میخواهمت که تویی تنها خواستِ من وقتی همه نخواستنم. که تویی استثنای تنِ من. که تویی تن و وطن من. که تویی من. که تنها تویی. تو.
چه میخواهی؟ خوشبختی. اما تو بیمن تنها خوشبختی. تو بیمن. تو تنها.
من؟ سطلِ آشغالم. آشغالم. نریز. عمرت را نریز به پای منِ بیسروپا. میخواهم که نخواهم بدشدنت. بخواه که نخواهی بد را. میشناسم خودم را و تو را. که خورشیدمی. که انکارتم. که آزارتم.
تو بیمن. تو. مرا بردار. دارم بزن. دارم بیتو... دارم بیتو من... دارم بیتو من من میشوم. بتی که خود ساختهام نه تویی. خودمم. تو بتخانهای. هم کعبه و هم خانه و بتخانه تویی تو.
بدتر منم. تاوان تویی. تاوانِ منبودنم. نبودنِ تو. فدا میکنم. سر میبرم. این سرِ بریدهام بیا. برو. بگذار در این تش...
اگر بمانم و بمانی. اگر بمانم و بد بمانم. اگر بد بمانم و بد ببینی. اگر نشدم. نمیبخشم. خودم را. تو را. نمیبخشم که پی خوشبختی در بدتری گشتن. نمیبخشم که بیکلید. نمیبخشم که بیچراغ.
باشم. قرصم کن. قرصم کن که میکُشیم. قرصم کن که خفهام میکنی. که بدتر را میکشی با دستهای خودت. که بدتر را با خودت میکشی. قولم بده قرصم کن. نمیخواهم در آغوشت بگیرم. که میخواهم در آغوشت بمیرم.
من باتو. نه. من در تو. درتوییِ من هوا است. نفس میکشم.
8 خرداد 1394