برای همیشه
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ
میم الف ه
متلاشی شد پیشِ چشمم
و دیگر فهمیدم
با هر تلاشی
هیچ چیز درست نمی شود
برای همیشه
مردِ خمیده راست شد
درهای نورخانه به رویش باز شد
میم الف ه
تلاش می کرد بر سرم
آه شد
و میم
سرگردان
به رفت پیوست
برای همیشه
مردِ راست در نور ایستاده است
دو چیزِ خونی پیشِ پایش
چاقو در دستش
دو حفرۀ خونی روی صورتش
من از همیشه دورتر می
رفتم
برای همیشه
13 اردیبهشت 1394
۹۴/۰۲/۱۳