دو مرثیه
يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۴۱ ب.ظ
مرثیه برای نزدیکی
در چالۀ چرکابِ حاشیۀ تنم
جانورِ غم انگیزی می لولد
دور ایستاده ای
به تنم تیغه های هوا شکسته
و دست هایم را با دست هایم بریده ام
خون بند نمی آید
نزدیک می شوی
بندی بر دست های سالمت
چشم بندی بر دهانت
انگشت در خونِ بندنیامده ام می کنی
و بر تنت یادگاری می نویسی
دردهام در هزار دهانِ خِنج آلود
می لولند
9 فروردین 94
مرثیه برای تو
در حاشیه های حلبیِ تنم
جنده ای تنها
آب می شود
بطری شکسته ای بر می دارم
از این آب می نوشم
و دیگر به تو نگاه نمی کنم
9 فروردین 94
دکلمۀ شعرها در نوشتن بر سنگ