برای رنج هنرمند
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۰۶ ب.ظ
زمینِ سختِ بی علف
از ته سیگار آغاز می شود
و تا ریگ های شکسته ادامه دارد
من اندیشه های سِفتِ زمین را
به دریچه پرتاب می کنم
-به سوی این سختِ بی ستاره-
و امیدوارانه شاهدم
شکستِ بی چونِ ریگ ها را.
با دردِ بازوان
نشسته ام
و به دریچۀ شعله ور
می نگرم:
در شعله پاره هاش
صدها شب پرۀ مغمومِ گمشده
می نالند...
و آنک طلوعِ خاکستر!
(مهدو)
۹۲/۱۱/۰۹
من فکر کردم این وبلاگت رو حذف کردی.آخه یه مدت بود می نوشت چنین وبلاگی موجود نمی باشد.
با این حال خوشحالم که هنوز هستی.
شعر خوبی یود.
فضای شخصی و چندپاره ای داشت.
ولی یه چیزیش کم بود نمی دونم چی؟
شاید یه چیزی که بهش رنگ بده.
این جوری سیاهی فضای شعر هم مشخص تر می شد.