ما شدن
دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۳۳ ب.ظ
من خویشتن را و تو را
رفته می خواهم
تا که جویان باشیم
یکدگر را
رد به رد
ما دو نخ از جنس فولاد
ما دو سخت...
بی که آتش،
بی که ذوب،
بی که در هم یک شدن،
در وجودِ ما
گره
بی معناست
7 بهمن ماه 1392
۹۲/۱۱/۰۷
این شعرت خیلی خاص و لطیف بود.
فقط یه کم تکرارهاش اذیت می کرد:بی که
و آخرش هم که خیلی خوب بود
در وجود ما گره بی معناست
و شروع خوبی داشت
من خویشتن را و تو را
رفته می خواهم
بعضی وقتا استفاده از ساخت کهن در شعرهات حسش رو ازش می گیره