یک پلنگ خانگی
پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ب.ظ
نشسته
رگ های دستش را
نخ کش کرده
و پوشالِ سینه اش را
تکه تکه
می کَند
نگاه می کند
می تکاند
اتاق هایی را دیده است
با چروک ملحفه ها
از هم آغوشیِ حضور و مرگ
و زنانی نامرئی
که قاب های تهی را
دستمال می کشند
نشسته است
و چون پوشال ها تمام شده اند
با سنگی که برای قبر پیرهنش خریده است
دنده ها را در هم می شکند
و برای تکه های ریز و درشتش
استخوان بندیِ پلنگی خانگی را
تدبیر کرده است
پلنگی سیاه با خال های سرخ
11 آذرماه 1392
۹۲/۰۹/۱۴