آنچه اسم ندارد زیباست یا آنچه زیباست اسم ندارد؟
-
واقعیتِ عینی زیباست. اصلاً زیبایی همان عینیت است.
-
اما زیبایی هم کلمه است. میبینی که زبان چقدر فریبکار و پدرسگ است.
-
زیبایی آنجاست که زبان هست؛ یعنی همانجا که منم. آیا آنجا که من نیستم، زیبا نیست؟ نه. آنجا و آنچه در تاریخِ من نیست، زیبا نیست.
-
اما عینیت تنها چیزی است که همهجا هست و به من وابسته نیست. من دربرابرِ عینیت جز عین (چشم) نیستم. عینیت به تحلیل درنمیآید. به کلمه درنمیآید در ذاتِ خودش. تحلیل، بازشناخت و کلمه، در ذهنِ مناند فقط و نه بیرون از من.
-
بپذیرم و نستیزم. عشق و علاقهام را به عینیت و زیبایی. اسارتم را در ذهن و زبان.
-
گزیری از ذهن و زبان ندارم مگر با مرگ؛ و این ناگزیری بهخاطرِ ترس از مرگ است. پس همیشه با امیدِ روشنی ادامه میدهم. امیدِ مرگ و وصلِ عینیت شدن و زیباشدن.
-
و هر جا که کلمه نباشد و هر جا که گذرِ زمان را حس کنم و زیبا شوم و زیبایی را ببینم، و هر جا که گمان نکنم و فکر نکنم و حرف نزنم، و هر جا سکوت باشد و من با کلمه سکوت را به هم نزنم، آنجا عینیت عیان شود.
20 و 21 شهریور 1394