یک نوشتارِ خودکار
پیرهنی پوشیده ای زرد
با پولک هایی از چشمِ آدمی.
از بوته های سیاه
که میوه های ریز و گِردِ کبود دارند
شاخه شاخه می چینی
و به من می دهی.
و خاربن
سبز با خارهای بسیار درخشان
بر زمین می گسترد.
از پشتِ تمامِ درختانِ تک افتادۀ دشت
تویی که به من سرک می کشی
ای که مرا به هزار نام صدا می کنی...
و اکنون
سهراب سپهری
با ریشِ سیاهِ پُرپُشت
نشانِ فروهرِ عظیمی را با طناب
بر خاک می کشد.
پیرزنِ نانوا
چونه از برف می گیرد
ورز می دهد
پهن می کند
به کامِ تنور می چسباند
چشمانِ بخارگرفته اش را به من دوخته
و گِرده ای نانِ سپید
به من تعارف می کند:
دستِ تو!
.
ناخنم بلند است
و زیرِ ناخنانم خون
درخت زخمی ست
درخت می لاید
و باد
زخم های درخت را می لیسد...
پ.ن: نوشتارِ خودکار یا اتوماتیسم، شیوه ای است که سوررئالیست ها از آن برای خلقِ آثارِ هنری خود استفاده می کردند. البته شدتِ هواداریِ سوررئالیست ها از این شیوه در طولِ تاریخِ این مکتب متفاوت بوده است. در ابتدای پی ریزیِ طرحِ سوررئالیسم، در صدرِ اصول و قواعدِ خلقِ هنر قرار دارد ولی با گذرِ زمان و پیدایشِ انتقادهای به جا، این اهمیت را از دست می دهد تا جایی که خودِ سوررئالیست ها اعتراف می کنند که نوشتارِ خودکارِ ناب نمی تواند وجود داشته باشد. به هر حال. این تصاویر پس از طی کردنِ حالتی هیجانی و عاطفی و عصبی در ذهنم جان گرفت. تمام سعیم را کردم همان طور که بودند نوشته شوند اما دستِ کم پنجاه درصد از تصاویر نابود شد. همین که ناتمام مانده، نشان از ضعف من در روایت است.
9 فروردین ماه 1392