برین به هیکلش.
(بر سر درِ زورخانه ای در محلۀ چهل قمپزون نوشته است)
دست انداختن را فراموش نکن.
(ممد کوچیکو، یک دست انداز)
دست انداختن. یکی از لذت های ذهنِ سرخوش است. فرقی نمی کند دست انداز (آن که دست می اندازد) فرهیخته باشد یا امی. البته در سراشیبیِ مدرن، عموماً فرهیختگان نچسب و اصطلاحاً سگ اند ،و دست انداختن، رفتاری ناپسند و به دور از اخلاقِ شهرنشینی و مخصوصِ قشرِ تخسِ جامعه پنداشته و با اصطلاحی مرکزگرایانه، شوخی شهرستانی نامیده می شود. گذشته از این که این دو قشر(تخس و فرهیخته)، چه اندازه به هم شبیه اند، دست انداختن، عملی مفرح است و فرقی نمی کند دست انداز چه جایگاهِ اجتماعیکی دارد. در دست انداختن اتفاقاً دست انداخته مهم تر است: چه کسی را باید دست انداخت؟ این جا نکته ای هست. معمولاً قشرِ تخس، هدفی جز دست انداختن ندارد؛ یعنی دست انداختن برای دست انداختن. اما قشرِ فرهیخته، هدفی از دست انداختن دارد؛ پس هر کسی را دست نمی اندازد. بسته به هدفی که دارد، کسی را خفت می کند و دست می اندازد و پدرش را به اصطلاح در می آورد؛ اما کدام ارزشمندتر است؟ قبل از جواب دادن به این سؤال، یک سؤالِ دیگر را باید جواب داد: دست انداختنِ ارزشمند چه نوع دست اندازی است؟ جواب ها با توجه به دیدگاهِ دو قشر متفاوت است: مسخره کردن، کِرکِر خندیدن، ریدم به هیکلش، کِنِف کردنِ دست انداخته، خوب دادم دستش، اصلاحِ دست انداخته، اصلاحِ جامعه. دو موردِ آخر بوی روشنفکرانه ای متصاعد می کند که اگر زیاد غلیظ بشود ممکن است به مرگ در اثرِ خفگی منجر شود. می شود عنوان هایی نظیرِ هزل و هجو و طنز را به این دیدگاه ها چسباند که معمولاً روشنفکرانه ترینش طنز است.
برخوردِ قشرِ روشنفکر (همان فرهیخته در شکلِ متظاهرانه اش) با دست اندازِ تخس (این بار در معنیِ متنی که در آن کسی دست انداخته می شود) برخوردی جانبدارانه، مرکزگرایانه، خودخواهانه و خودبزرگ بینانه است؛ اما نکته این جاست که برخوردِ قشرِ تخس بسیار بی باکانه است و در اصطلاحِ به تخمم خلاصه می شود. البته گاهی این به تخمم شکلی خشن پیدا می کند که صورت های مختلفش را در مشت، گُرده مشت، تیپا، تو کونی، چاقو کشی و در نهایت قمه کشی می توان دید. البته این ها بیشتر مربوط به قشرِ قُمپُز است که یکی از زیرقشرهای تخس محسوب می شود. (اگر روشنفکر را شکلِ متظاهرانه و افراطیِ قشرِ فرهیخته بدانیم، قمپز همتای آن در قشرِ تخس است.)
در این میان، جوابِ سؤالِ کدام دست انداختن ارزشمندتر است؟ با توجه به قشر و ارزش هایش، تفاوت پیدا می کند. اما دست انداختنِ فرهنگیده از نظرِ ادبی و هنری ارزشمندتر است. فرهیخته حتی می تواند از اصطلاحاتِ تخس یا حتی قمپز استفاده کند تا دست اندازِ خود را بهتر پی بریزد و دست انداخته، سخت تر و شدیدتر دست انداخته شود. از سویی دست انداختن یک شیوۀ زندگی نیز هست که بر اساسِ آن و با استفاده از اصطلاحِ تُخسیکِ به تخمم می توان به هیکلِ مشکلاتِ زندگی رید و رویش را کم کرد.
4 اردیبهشت 1394