لَمَحات

دمی پیدا و دیگر دم نهان است

آخرین نظرات

  • ۲۱ مهر ۹۶، ۱۴:۴۳ - اشک مهتاب
    :)

یک پلنگ خانگی

پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ب.ظ

نشسته

رگ های دستش را

نخ کش کرده

و پوشالِ سینه اش را

تکه تکه

می کَند

نگاه می کند

می تکاند

اتاق هایی را دیده است

با چروک ملحفه ها

از هم آغوشیِ حضور و مرگ

و زنانی نامرئی

که قاب های تهی را

دستمال می کشند

 

نشسته است

و چون پوشال ها تمام شده اند

با سنگی که برای قبر پیرهنش خریده است

دنده ها را در هم می شکند

و برای تکه های ریز و درشتش

استخوان بندیِ پلنگی خانگی را

تدبیر کرده است

پلنگی سیاه با خال های سرخ

 

11 آذرماه 1392

 

۹۲/۰۹/۱۴
محمدحسین توفیق‌زاده

سروده ها

نظرات  (۱)

از تمیز کردن قاب خالی توسط زنان نامرئی خوشم اومد... شاید به خاطر اینکه فقط همین یه قسمتو فهمیدم؟! چرا عنوان ببر خانگیه ولی آخر نوشته از پلنگ حرف زدین؟
پاسخ:
سلام
ببر و پلنگ رو اشتباه می گیرم همیشه !
الآن درستش می کنم !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی