لَمَحات

دمی پیدا و دیگر دم نهان است

آخرین نظرات

  • ۲۱ مهر ۹۶، ۱۴:۴۳ - اشک مهتاب
    :)

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمد شاملو» ثبت شده است

انارِ شکسته!

تو یکی شعلهای در دلِ شاخ و برگ،

خواهرِ جسمانیِ ونوسی

و خندۀ باغچه در باد!

پروانگان به گردِ تو جمع میآیند

چرا که آفتابات میپندارند،

و از هراسِ آن که بسوزند

کرمکانِ حقیر از تو دوری میگزینند.

تو نورِ حیاتی و

مادگی میانِ میوهها.

ستارهای روشن که برق میزند

بر کنارۀ جویبارِ عاشق.

 

چقدر بیشباهتم به تو من!

ای شهوتِ شرارهافکن بر چمن!

 

لورکا-شاملو، همچون کوچهای بیانتها، نگاه، 1390، ص 236

 

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۵
محمدحسین توفیق‌زاده