لَمَحات

دمی پیدا و دیگر دم نهان است

آخرین نظرات

  • ۲۱ مهر ۹۶، ۱۴:۴۳ - اشک مهتاب
    :)

دیگری برای دریدن [یادداشتِ شخصی]

سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۱ ب.ظ

 

از خودم معذرت میخواهم بهخاطرِ ک…‌شعری که دیشب نوشتم (هست فعلِ اشتراکی). آنجا نوشتهام که نمودِ حضور در دیدهشدن و لمسشدن و بوییدهشدن و چشیدهشدن و شنیدهشدن است. دیشب در حالتِ انفعال و مفعولیتِ شدیدی بودم. امشب که از شاخههای انار و نفرت آویزان شدهام، فعّالِ هرچه بخواهمم. هر جانوری پیش بیاید میگایم و هر چیزی باشد جر میدهم. خاطرم اصلاً آسوده نیست. اصلاً آرام نیستم. اصلاً خسته نیستم. خسخس میکند نفسم. از پشتِ زخمهایم، عبورِ خونِ سیاهی را میبینم. از سرم درد بیرون میزند. دستانم آمادۀ کشتناند. پوستِ سینهام پلاسیده و گندیده. استخوانهای گونهام را حس میکنم که تیز بیرون زدهاند. غضروفهای تمامِ مفاصلم صدا میدهند. امشب تنم .و برای دریدنت تار میتنم.

 

10 شهریور 1394

۹۴/۰۶/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی